وقتی صحبت از رحمتللعالمین بودن پیامبر اکرم (ص) به میان میآید، شاید بسیاری از ما با عمق و ابعاد این رحمت و آثار و برکاتش آشنا نباشیم، درحالیکه مروری بر سیره حضرت رسول (ص) و تلاشهای بیستوسهساله ایشان و نیز آیندهنگری برای بعد از خودشان، نشان میدهد که این رحمت چه عمق و گسترهای دارد و تاریخ را مرهون و وامدار خود کرده است. بهمناسبت سالروز ارتحال رسول ختمی مرتبت (ص) با حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمود طباطبایینژاد، استاد حوزه و مدیرگروه سیرهنگاری مؤسسه علمیفرهنگی دارالحدیث قم، درباره وجهی از این رحمت گفتگو کردهایم.
مهمترین آیه درباره امربهمعروف و نهیازمنکر بین دو آیه درباره وحدت قرار گرفته است. با توجه به این امر میتوان بزرگترین منکر را اختلاف و بزرگترین معروف را وحدت دانست. آیه۱۰۳ سوره آلعمران «وَاعتَصِموا بِحَبلِ ا... جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» به این دلیل نازل شد که قبل از بعثت پیامبر (ص)، اعراب جاهلیت پیوسته با همدیگر میجنگیدند، بهگونهایکه جنگ کسبوکار آنها محسوب میشد و با حمله به قبایل مختلف و غنیمت گرفتن اموال دیگران، امور زندگی خود را میگذراندند.
پس از آن، آیه «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّه یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» نازل شد؛ به این معنا که باید گروهی باشند که امر به معروف و دیگران را به خیر دعوت کنند. خداوند سپس در آیه۱۵۰ همین سوره میفرماید: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ: از آنهایی نباشید که تفرقه ایجاد میکنند و سپس متفرق میشوند».
ابنخلدون، اندیشمند و دانشمند بزرگ، در مقدمه معروف خود میگوید: پیامبر (ص) دو معجزه داشته است؛ اولی قرآن و دومی وحدت؛ چراکه توانستند جامعه متفرق را با وحدت انسجام ببخشند. قرآن کریم رمز موفقیت و در صحنه ماندن مردم کنار پیامبر (ص) را روحیه تسامح و مهربانی ایشان میداند و میفرماید: «ای پیامبر (ص)! به لطف خدا، تو با مردم مهربان بودی؛ اگر تندخو و خشن بودی، از دور تو پراکنده میشدند»؛ یعنی اگر میخواهی مردم با تو همراه شوند، باید با آنها نرم و مهربان رفتار کنی. سپس میفرماید: «از آنها بگذر!».
این فرمان به گذشت و بخشش درباره انسانهای بیفرهنگی بود که حتی احترام ظاهری نیز به پیامبر (ص) نمیگذاشتند و همانگونه که در سوره حجرات نیز به آن اشاره شده است، از بیرون خانه داد میزدند که فلانی بیا بیرون، یا آنکه آنچنان عبای خود را باز میکردند که پوست پیامبر (ص) آسیب میدید، اما خداوند در ادامه آیه از پیامبر (ص) میخواهد که بر آنها طلب مغفرت کنند و سپس تأکید میکند با همان مردم بیفرهنگ در مسائل مختلف مشورت کن و وقتی اینچنین کردی، به خدا توکل کن!
پیامبر (ص) با ایجاد همدلی بین مسلمین، کارهای بسیار بزرگی انجام دادند. یکی از آن کارهای مشکل، هجرت بود. مهاجران مکه یا از لحاظ مالی ناتوان بودند یا اگر توانا بودند، نمیتوانستند اموال غیرمنقول خود را به مدینه ببرند. آنها همه اموال خود را در مکه گذاشتند و دست خالی راهی مدینه شدند. با وجود اینکه مدینه نیز شهر ثروتمندی نبود و همراهان پیامبر (ص) دستخالی بودند، رسول خدا (ص) موجب پیوند میان انصار مدینه و مهاجران مکی شدند.
پیامبر (ص) با مدیریت بینظیر، کار را به جایی رساندند که انصار و مهاجر عقد اخوت خواندند و انصار، اموال خود را با مهاجرین تقسیم کردند؛ یعنی تدبیر و راهبری نبوی باعث شد انصار، مهاجرین را حتی بر خود مقدم بدانند و اگر امکانات بیشتری به آنها داده میشد، معترض نمیشدند؛ بدینگونه رانت و رانتخواهی جای خود را به ایثار و دیگرخواهی داد و جامعهای شکل گرفت که دیگرخواهی در آن در اوج قرار داشت.
وجه برجسته محبت نبوی و توجه پیامبر (ص) به ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی را باید در ماجرای فتح مکه جستوجو کرد؛ همان زمانی که حضرت میتوانستند با قریش که بیست سال بدترین مبارزهها و جنایات را علیه ایشان کرده بودند، برخورد کنند و همه را از دم تیغ بگذرانند، اما فرمودند: «امروز روز رحمت است» و خانه ابوسفیان را امن اعلام کردند که هرکه میتوانست به آنجا پناه ببرد. رسول خدا (ص) حتی یک جوان اموی به نام عتاببناسید را که تازهمسلمان بود، حاکم مکه کردند و خلفای بعد از حضرت هم به احترام پیامبر (ص) او را بهعنوان حاکم مکه برگزیدند.
شیوه مدیریتی پیامبر (ص) بهکارگیری حداکثری نیروها بود، بهگونهایکه حتی ابوسفیان، سردسته دشمنان بیستسالهشان، خالدبنولید آفریننده فاجعه احد و عامل کشتن هفتاد مسلمان ازجمله حمزه عموی پیامبر (ص)، عمروعاص و کسی که به حبشه رفت تا مهاجران را بازگرداند، عتاببناسیر و امثال آنها همه کارگزار نبوی بودند.
خداوند متعال بارها در قرآن کریم به پیامبر (ص) میفرماید: «از متخلفان بگذر» و حضرت رسول (ص) نیز با همین محبت و مدارا توانستند آن جامعه متشتت را گرد خود جمع کنند و با تأکید ایشان و اهلبیت (ع) بر وحدت و همگرایی و دوری از بغض و دشمنی، حکومت نبوی پاگرفت. ما نیز امروز به این بعد از سیره نبوی یعنی تقویت وحدت و همگرایی نیاز داریم؛ چون به فرموده امیرالمؤمنین (ع)، کینهورزی دین را از ریشه میزند و در کلام دیگری میفرمایند: «آنهایی که با هم مخاصمه و دعوا میکنند، نمیتوانند تقوا را رعایت کنند».
«زیدبنحارثه» تنها صحابی پیامبر (ص) است که نامش در قرآن آمده است. خانواده او جزو غارتگران بودند و وی بهعنوان برده در مکه فروخته شد و سپس مباشر حضرت خدیجه (س) او را خرید و به غلامی آن بانو درآمد. وقتی بعد از مدتی پدرش از پیامبر (ص) درخواست کرد که او را آزاد کنند، حضرت فرمودند: «او آزاد است و اگر خودش تمایل دارد که با شما بیاید، من هیچ پولی از شما نمیگیرم». اما محبت حضرت به قدری در دل او نفوذ کرده بود که حاضر نشد برود و سالها در خدمت رسول اکرم (ص) بود تا اینکه در جنگ موته به شهادت رسید. اینها نبود مگر به مدد جوهره محبت، مدارا و گذشت پیامبر (ص) که در قلبها نفوذ و آنها را همراه میکرد.